آموزش به منزلۀ اقدامی مهم در فرآیند توانمندسازی، حق طبیعی انسانها به شمار میرود و نقشی مهم در تعالی آنها دارد. یکی از مسائل مشهود در برخی نواحی روستایی کشور، عدم تحصیل یا ترک تحصیل دختران روستایی در سالهای نخست تحصیل است. هدف پژوهش حاضر، بررسی موانع تحصیل دختران روستایی در روستای چکوچهپشت و نواحی کوهستانی گَنگَلهواه و دوران در شهرستان رضوانشهر است که با روش تحقیق کیفی انجام شده است. برای گردآوری دادهها از مشاهده و مصاحبههای نیمهسازمانیافته و برای تحلیل دادهها از روش تحلیل موضوعی استفاده شده است. بر اساس یافتههای پژوهش، مجموعهای از عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در تصمیمگیری برای تحصیل دختران روستایی مؤثر است. این عوامل عبارتاند از: عدم باور والدین به ضرورت تحصیل یا ادامه تحصیل دختران، تأکید بر ازدواج زودهنگام دختران، گسترش شایعات مردم به سبب خروج دختران از منزل و تبعیض میان فرزند دختر و پسر که همگی در نهادهای غیررسمی اجتماع محلی ریشه دارند. باورها نقشی بسیار مهم در عدم تحصیل یا ترک تحصیل دختران روستایی دارند و استعدادهای نهفته در وجود افراد، به دلیل فقدان محیطی مناسب، امکان بروز ندارند. عدم تناسب آموزشهای ارائهشده در مدارس با ظرفیتها و استعدادهای وجودی افراد و تناسب کم مطالب آموزشی با نیازهای آنها در زندگی روزمره عوامل مهم دیگری هستند که بیعلاقگی به تحصیل، تقویت باور به عدم سودمندی آن و تثبیت هنجارهای ممانعتکننده از تحصیل را موجب میشوند. امنیت کم جادهها، دوری از امکانات آموزشی و وضعیت مالی ضعیف نیز از دیگر عوامل محدودکننده در این زمینهاند.