هدف اصلی این مقاله، تبیین رویکردهای موجود درباره مفهوم تربیت معنوی کودکان و نقد آنها با تأکید بر آموزههای اسلامی است.در بخش نخست، تاریخچه تربیت معنوی کودکان به اختصار ارائه میشود؛سپس با طرح سه جهانبینی عمده دربارۀ نوع رابطه میان دین و معنویت، به تبیین تربیت معنوی کودکان با تأکید بر آراء اندیشمندان مذکور پرداخته میشود. جهانبینیهای مذکور عبارت اند از: جهانبینی دینی، جهانبینی فارغ از دین و جهانبینی غیردینی (سکولار). با توجه به یافتههای تحقیق میتوان گفت در جهانبینی دینی، معنویت بر ارتباط شخصی با حقیقت و تبعیت از آن و تربیت معنوی کودکان، بر هدایت دانشآموز به سوی کسب دانش شخصی، پویا، آمیخته با عشق و خلاقیت تأکید میکند؛ در رویکرد فارغ از دین، معنویت یک سازه رشد شخصی و ناظر به نوعی سبک تفکر و مفروضاتی است که افراد برای توجیه رفتارشان دارند و تربیت معنوی کودکان، پرورش رویکردی شناختی نسبت به معانی فرهنگی را در کانون توجه قرار میدهد.در جهانبینی غیردینی، معنویت ناظر به درک احساسات زیباشناختی و ساخت معنا در ارتباط کودک با خود و محیط و تربیت معنوی نیز به فرآیند پرورش هویت از طریق معناسازی و روایتسازی کودک است.در بخش دوم مقاله، جهانبینیهای فوق با تأکید بر آموزههای اسلامی نقد میشوند. برخی از مهمترین نقدهای وارد بر این جهانبینیها عبارت اند از: وجود ابهام در حقیقت، خطر پیروی از افراد به جای حقیقت، محدود ساختن تربیت معنوی به پرورش یک بعد و تغافل از سایر ابعاد، سطحینگری درباره دین و... در پایان نیز کلیاتی درباره الگوی پیشنهادی خود با عنوان الگوی اسلامی تربیت معنوی کودکان مطرح میشود. روش انجام این تحقیق،سنتزپژوهی و کاوشگری فلسفی انتقادی است.