برای بررسی روند تغییرات و نقش متغیرهای خودپنداره، نگرش و علاقه به ریاضی بر عملکرد 21082 دانشآموز پایۀ هشتم که در چهار مطالعۀ ادواری تیمز (2003، 2007، 2011 و 2015) شرکت داشتند از تحلیل عاملی تأییدی، اندازههای اثر و مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافتهها نشان داد که تغییرات هر سه متغیر با تغییرات عملکرد ریاضی ناهمسوست. به طوریکه در فاصلۀ سالهای 2003 تا 2007 متوسط نمرۀ ریاضی کاهش یافته، ولی متوسط خودپنداره و نگرش نسبت به ریاضی افزایش یافته است. در فاصلۀ سالهای 2007 تا 2011 متوسط نمرۀ ریاضی افزایش یافته، ولی متوسط خودپنداره و علاقه نسبت به ریاضی کاهش یافته است. در فاصلۀ سالهای 2011 تا 2015 با وجود افزایش متوسط نمرۀ ریاضی، متوسط خودپنداره، نگرش و علاقه به ریاضی کاهش یافته است. تغییرات نگرش در این مدت بسیار جزئی است. نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که خودپندارۀ ریاضی به صورت مستقیم و غیرمستقیم عملکرد ریاضی دانشآموزان را پیشبینی میکند. پس از آن به ترتیب، علاقه و نگرش به ریاضی در تبیین عملکرد ریاضی دانشآموزان سهم دارند. براساس یافتهها، نگرش و علاقه به ریاضی اثر منفی بر عملکرد ریاضی دارند. بررسی دلایل اثر منفی نگرش و علاقه به ریاضی بر عملکرد ریاضی نیاز به مطالعات چندجانبۀ روانشناختی و جامعه شناختی دارد. از سویی نیز، به دلیل اهمیت نقش نگرش در یادگیری، علل کاهش نگرش به ریاضی و سهم ناچیز آن در عملکرد ریاضی دانشآموزان باید مورد توجه و شناسایی قرار گیرد.